من همواره تعجب می کنم که چگونه افراد، صرف نظر از اینکه تا چه حد موفق هستند، می توانند بخش هایی از زندگی خود را بیابند که در آن به ارزیابی خودشان نمی پردازند. ما با هزاران روش مختلف و متفاوت، خود را با دیگران مقایسه میکنیم. میزان حقوق ما در مقایشه با همکارانمان چقدر است؟ آیا بیشتر از آنهاست؟ خانه مان در قیاس با خانه ی خواهر یا برادرمان چگونه است؟ در مقایسه با همسایه هایمان، خودروی ما بهتر و گران قیمت تر است یا مال آنها؟ آیا ما در مقایسه با دوستانمان ظاهر بهتری داریم و خوش تیپ تر هستیم؟ آیا در قیاس با برادر زاده یا خواهر زاده مان، ما در به مدرسه یا دانشگاه بهتر و مجهزتری می رویم؟ این نوع مقایسه در واقع باعث ایجاد احساس بدبختی و بیچارگی در شما می شود. به این ترتیب، شما در حال وارد شدن به صدها مسابقه و رقابت هستید، نه یک مسابقه، که هیچ گاه نیز نمی توانید برنده و پیروز آن باشید. و در این روند، کارهایی را نه برای خودتان بلکه برای دیگران و جلب رضایت آنان انجام می دهید. واقعیت این است که شما درست در جایگاهی هستید که قرار است باشید.