الگوی کار سالارانه: اقتصاددانان پیشین نخستین کسانی بودند که کارسالار را بعنوان فردی که به تاسیس موسسات میپردازد توصیف کردند اقدامات وی اساساً عبارت بودند از نوآوری برخورد با ابهامات و پیچیدگیها و واسطهگری کارسالار با بهرهگیری از فرصتهای بازاریابی سرمایه گردآوری میکرد تا همانگونه که ((جوزف شام پیتر)) مدرس مشهور اقتصاد در دانشگاه هاروارد میگوید به تشکیل ((موسسات ترکیبی جدید)) بپردازد.
آنچه کارسالاران را متمایز میکند آن است که در این مرحله از هم گسیختگی نقش آنان بلاتکلیفی خود را با دورنمای یک تجارت بهم آمیختند در لحظههای بحرانی آنان در جستجوی ایمنی نبودند بلکه بیشتر و بیشتر با ناامنی برخورد کردند.
الگوی انطباقی: سیاستگذار پیرو انطباق شرایط موجود را میپذیرد و در عین حال با فقدان هدفهای روشن مواجه است تصمیمهای وی ماهیتاً درمانکنندهاند او با گامهای کوتاه به پیش میرود و هرگز خیلی فراتر از وضع موجود پای برنمیدارد بدینترتیب سیاستگذار با محیط پیچیده خود کنار میاید.
الگوی انطباقی استراتژی سازی چهار ویژگی اساسی دارد:
الگوی برنامهریزی:
گزینش الگوی استراتژیپردازی: الگوی کارسالارانه ایجاب میکند که اختیار استراتژیسازی به یک فرد توانمند واگذار شود در این صورت باید محیط مهار شودسازمان به سوی رشد جهتگیری کند و استراتژی نیز به میل و با حرکت جسورانه کارسالار دگرگون شود.
برخی از موقعیتها اساساً به برنامهریزی نیاز ندارند و برخی دیگر برنامهریزی کمی میخواهند غالباً الگوی برنامهریزی را میتوان تنها زمانی بهکار بست که با الگوهای دیگر آمیخته شده باشند مهمتر از همه اینکه برنامهریزان باید تشخیص دهند که مدیر در تمام مدت باید تا حدودی الگوی انطباقی را نیز بکار بندد.بحرانها و رویدادهای پیشبینی نشده بخش مهمی از واقعبینی استراتژیساز را تشکیل میدهند برنامهریزی سنتی به هدفهای عملیاتی نیاز دارد که مدیران نمیتوانند همیشه ان را فراهم آورند.
1 Comment
با سلام و اردات
از مباحث بسیار راه گشا و مفید و موثر شما گرامیان صمیمانه سپاسگزارم.
با تشکر مجدد