يكي از مهمترين فاكتورهاي بقاء و پيش رفت شركتها در محيط پوياي امروزي، چابكي آنها ميباشد. ويژگي اساسي اين محيط تغيير و عدم اطمينان است. در چنين محيطي عملكرد شركت ها چگونه بايد باشد تا ضمن حفظ موقعيت خود در محيط، حداكثر منفعت را از تغييرات كسب نموده و پيش رفت كنند. علم مدیریت نیز بنابر این اصل، تحولاتی را شاهد بوده است. مدیریت اعم از آنکه در بخش دولتی باشد یا خصوصی، مسئولیت بکارگیری صحیح و مناسب عوامل تولید را در جهت اهداف سه گانه سازمان، کارکنان و دولتبعهده دارد. به این دلیل، ایفای نقش مدیریت در این عصر، بسیار پیچیده و دشوار است(الورث ،۲۰۰۸،۷۸)
به نظر می رسد تغییر یكی از ویژگی های اصلی سازمانها در عصر رقابتی جدید باشد. کمتر سازمانی رامیتوان یافت که در یک دوره مثلا سه تا شش ماهه یا حتی یکساله، تغییری را در محیط خود شاهد نباشد. با توجه به بافتی که در حال حاضر بر دنیای کسب و کار سازمانها حکمفرماست، سازمان ها ناگزیر از انجام تغییراتی در نگرش، دانش، رویکردها، رویهها و نتایج مورد انتظار خود هستند. شریفی و ژانگ (۱۹۹۹) با مطالعه فراوان، عرصههای دستخوش تغییر در محیط كسب و كار را بدین گونه طبقهبندی میكنند:
البته علت تغییر و تحولات دنیای کسب و کار را میتوان اینگونه نیز برشمرد: قابلیت دسترسی فزاینده به فناوری، رقابت شدید بر سر توسعه فناوری، جهانیشدن بازارها و رقابت تجاری، رشد سریع دسترسی به فناوری، تغییر در میزان حقوق و دستمزد و مهارتهای شغلی، مسئولیت زیست محیطی و محدودیتهای منابع، و مهمتر از همه افزایش انتظارهای مشتری (اس تی جان و همکاران، ۲۰۰۱، ۳۴۵).