پيش از همه، اين روبرت پوتنام بود كه براي نخستين بار به عنوان دستاورد يك پژوهش ساله در ايتاليا، از سرمايه اجتماعي در قالب يك نظريه سخن گفت .پوتنام در مطالعات خود متوجه شد كه نواحي مختلف ايتاليا (به رغم برخورداري از يك دولت، يك زبان و يك نظام حقوقي و اجتماعي)، از جهت توسعه يافتگي با هم تفاوت دارند .پرسش از چرايي اين رويداد، انگيزه اصلي پوتنام گرديد و سرانجام او را به ايده سرمايه اجتماعي، رهنمون ساخت .اين عالِم امور سياست و جامعه، در كتاب خود حاصل پژوهش هاي جامع كيفي-كمي خود را كه از سال ۱۹۷۰ آغاز كرده بود، منتشر ساخت و در آن اثر نشان داد كه تأثير دولت هاي محلي، وابستگي زيادي به سطح سرمايه اجتماعي هر منطقه دارد .در شمال ايتاليا كه شهروندان به نحو فعالي در سازمان هاي مدني – مردمي، ليگ هاي فوتبال، انجمن هاي اختياري و… مشاركت دارند؛ دولت هاي محلي، در اقدامات داخلي، خلاقيت و ابتكارات، بسيار كارآمدتر هستند؛ در حالي كه برعكس، در قسمت جنوبي ايتاليا كه الگوهاي مداخلات مدني بسيار ضعيف تر ميباشند، دولت هاي محلي كمتر كارآمد بوده و حتي با فساد مواجه هستند. يافته هاي پوتنام روشن ميسازد كه سرمايه اجتماعي، شهروندان را در راستاي منافع متقابل به مشاركت با يكديگر قادر ميسازد(اسمیت،۱۳۸۴).
شهرونداني كه در مناطقي زندگي ميكنند كه از سطح بالاي سرمايه اجتماعي برخوردارند، عدالت و وحدت گرايش بيشتري دارند.
سرمايه فرهنگي اصطلاحي جامعه شناختي است كه از زماني كه پي ير بورديو در سال ۱۹۷۳ آن را مطرح ساخت، كاربرد گسترده اي پيدا كرد .او به همراه ژان كلود پاسرون اولين بار عبارت بازتولید فرهنگی و باز تولید اجتماعی را در عنوان اثر خود به كار بردند. در اين اثر، بورديو كوشيد تفاوت درآمدهاي ناشي از فعاليت آموزشي در فرانسه را در دهه ۱۹۶۰ تبيين نمايد .او ديدگاه خود را بعدها بسط داد و در قالب كتاب هاي صورتهاي سرمایه و اصالت دولت نگرورزي هاي تازه تري را پيش كشيد .از ديدگاه بورديو، سرمايه آن چيزي است كه به عنوان يك رابطه اجتماعي در درون يك سازواره از تعاملات، عمل مينمايد و دامنه آن بدون هيچ تمايزي به تمامي كالاها، اشياء و نشانه هايي كه خود را به عنوان چيزهاي كمياب و ارزشمند، عرضه ميدارند (و در يك ساختار مشخص اجتماعي، مورد تقاضا هستند ) كشيده ميشود و سرمايه فرهنگي به عنوان يك رابطه اجتماعي درون سازواره اي از تعاملات كه مشتمل بر دانش فرهنگي انباشته عمل ميكند، منتهي به قدرت و منزلتميگردد(هارکر ،۱۹۹۰).