مديريت دانش با ابزارهاي فني و ارزشهاي انساني چندگانه سر و كار دارد. پس ميتوان درنظر گرفت که چگونه سازمانهاي يادگيرنده و سازمانهاي هوشمند و اصولاً مديريت سازماني ميتواند فرآيندهاي خود را از طريق استفاده از يك رهيافت «دانشمدار» مجدداً طراحي نمايد. عوامل هوشمند و ابزارهاي فني قادر هستند مبنايي براي كارآيي بلندمدت سازماني دستگاههايي كه ميخواهند مديريت دانش را نهادينه سازند، فراهم كنند. مديريت دانش بصورت روزافزون سودمندتر ميگردد، زيرا مديريت ارزش، سيستمهاي هوشمند و عوامل هوشمند را مدنظر قرار ميدهد (ولدريج و جنين، ۱۹۹۵). بر طبق بعضي از اظهار نظرها مديريت دانش به عنوان مجموعهاي از فرآيندها توصيف ميگردد كه از توليد، توزيع و بهرهبرداري از دانش بين عوامل مرتبط هوشمند و ابزارهاي تكنيكي چون، تكنولوژي اطلاعات و سيستمهاي پشتيبان تصميمگيري ، حمايت مينمايد (ليبوتيس و ولكاكس، ۱۹۹۷). چنانچه بخواهيم يك مدل مفهومي از كارايي مديريت دانش در سازمانهايي كه با تركيبي از نقش عوامل هوشمند و منابع سيستمهاي هوشمند حمايت ميشوند، ارائه نماييم، ميتوان اين مدل را به دو بخش اصلي تقسيم کرد. در مرحله اول بخش ابزارهاي فني براي تعيين مشخصات منابع سيستمهاي هوشمند و در مرحله دوم عوامل هوشمند كه وظيفه آنها تمركز بر نقششان در عملكرد سازماني ميباشد.