اقتصادهای توسعه يافته را با کشورهايی می شناسند که به نحوی مناسب از تکنولوژی برای خلق ثروت بهره می گيرند . اقتصادهای کم تر توسعه يافته را با کشورهايی می شناسند که دانش فنی تکنولوژيک لازم برای خلق ثروت را دراختيار ندارند . تصريح می کنم که اين تکنولوژی نيست که ثروت خلق می کند بلکه اين شيوه موثر و مناسب بهره گيری از تکنولوژی است که ثروت می سازد . وقتی که از تکنولوژی برای افزايش ارزش به منابع استفاده می شود و هم چنين از آن برای تهيه کالاها و خدمات رقابتی بهره گرفته می شود ثروت خلق می شود (يعنی، مديريت تکنولوژی است که ثروت و خوشبختی را خلق می کند). اما، مديريت مناسب تکنولوژی های بسيط و متوسط نيز می توانند يک مزيت رقابتی مشخص خلق کنند و به نحوی موثر برای خلق ثروت مورد استفاده قرار بگيرند(خليل ۱۹۹۳).
درتاييد اين ديدگاه ، می توان رشد اقتصادی کشورهای جديداُ صنعتی شده ، به ويژه به کشورهايی که ببرهای آسيا ناميده می شوند يعنی کشورهای تايوان ، کره ، سنگاپور و مالزی اشاره کرد. آنها طی چند سال اخير توانسته اند به مزيت رقابتی بر بسياری از کشورهای ديگر ، از جمله کشورهای صنعتی شمال دست يابند. نيروی کار ارزان و مقررات و محدوديت های دست و پا گير کم تر در مقايسه با کشورهای بسيار صنعتی همچون آمريکا به موفقيت اين کشورها کمک چشمگيری کرده است ، و اين عوامل به عنوان مزايايی شناخته می شوند که می بايد در يک استراتژی بنيادی مديريت جهانی تکنولوژی مورد توجه قرار بگيرند.