در طول چرخه حیات طرح، پروژهها آغاز شده و مدیر طرح، مدیران پروژهها را سرپرستی کرده و دستور العمل و راهنماییهایی را برای آنها فراهم میآورد(شهید و فورس،۱۹۹۸). مدیران طرح تلاشهای صورت گرفته میان پروژهها را هماهنگ کرده اما آنها را مدیریت نمیکنند. از مسئولیتهای اساسی مدیریت طرح شناخت، تشخیص، نظارت و کنترل وابستگیهای میان پروژهها، سروکار داشتن با موضوعات تشدید کننده در میان پروژههایی که در طرح قرار دارند و پیگیری میزان مشارکت هر پروژه و کارهای غیر پروژهای جهت یکپارچهسازی منافع طرح میباشد. طبیعت یکپارچه فرآیندهای مدیریت طرح شامل هماهنگ کردن فرآیندها برای هرکدام از پروژههای طرح میباشد. این امر در مورد تمام فرآیندهای آغازین، برنامهریزی، اجرا، نظارت و کنترل و پایانی به کار برده میشود و شامل مدیریت فرآیند در سطحی بالاتر از چیزی است که به پروژه مربوط میشوند. علاوه بر این، این فرآیندها میتوانند میان حوزه پروژه و طرح تکرار شوند(سدری و کانگری،۱۹۹۳). برنامهریزی مؤثر برای طرح در وهله اول نیازمند روشی بالا به پایین و سپس یک فرآیند پایین به بالا میباشد. اینگونه از روابط متقابل میان فرآیندهای سطوح مختلف طرح و فرآیندهای سطوح مختلف پروژه میتواند در تمام مراحل چرخه عمر طرح مشاهده شود. مثالی در این مورد میتواند توسعه زمانبندی، در موردي كه یک مرور جزئی زمانبندی کلی در سطح پروژه جهت اعتبارسنجی اطلاعات در سطح طرح مورد توجه قرار گیرد، باشد. همانند روابط متقابل میان حوزه پورتفلیو و طرح، روابط میان پروژه و طرح نیز بصورت چرخشی است. درفازهای اولیه (آغازین و برنامهریزی) جریان اطلاعات از سوی طرح بسمت پروژهها میباشد و سپس در فازهای پایانی (اجرا، کنترل و اختتامیه) این جریان از سوی پروژه بسمت طرح میباشد(محمدی،۱۳۸۷).