مديريت منابع انساني بايستي دریابد كه سازمان در كجاي چرخه عمر خود قرار دارد تا متناسب با آن آموزش هاي لازم را به منابع انساني ارائه دهد و از نيروي انساني متناسب با آن مرحله از چرخه عمر سازمان، استفاده كند. چرخه عمر و متناسب سازي منابع انساني براي هر مرحله به شرح زير است:
مرحله اول: نطفه: در اين مرحله، سازمان تازه در حال شكل گرفتن است و هنوز نقش مديريت منابع انساني ظاهر نشده است.
مرحله دوم: طفوليت: در اين مرحله حوزه هاي تخصصي رشد مي كنند و ساختارهاي رسمي سازمان به تدريج شكل ميگيرد و نقش مديريت منابع انساني كه وظايف مربوط به استخدام آموزش و پرداخت حقوق و مزايا را بايد انجام دهد، ظاهر ميشود. در اين حالت خلاقيت و نوآوري منابع انساني كمكم رنگ پيدا ميكند.
مرحله سوم: رشد سريع: در اين مرحله نقش مديريت حرفه اي ظاهر ميشود و لزوم توجه به برخوردهاي حرفهاي به مديريت منابع انساني اهميت پيدا ميكند. در اين مرحله كار آفريني منابع انساني نقش پر رنگي مييابد.
مرحله چهارم: بلوغ: در اين مرحله تنوع وظايف، نوعي تمركز و بخش بندي هاي منطقه اي را ايجاب مي كند و در نتيجه نقش مشاركتي و آموزش هاي كار با گروه و فعاليت هاي گروهي براي منابع انساني داراي اهميت ميشود.
مرحله پنجم: تكامل: اين مرحله را يكپارچگي استراتژيك مي نامند. در اين مرحله امور به خوبي پيش مي رود. در اين مرحله خلاقيت، ابتكار و نوآوري منابع انساني اهميت زيادي پيدا مي كند تا از ورود سازمان به مراحل بعدي كه مرگ را در پي دارند، جلوگيري شود.
مرحله ششم: ثبات: اين مرحله نخستين دوره پيري در چرخه حيات سازمان است و شركت به تدريج قابليت انعطاف خود را از دست مي دهد. در اين مرحله بايستي به كاركنان بخش تحقيق و توسعه توجه بيشتري شود. همچنين كار آفريني منابع انساني نيز دوباره بيش از پيش نمود مييابد.
مرحله هفتم: اشرافيت: از مشخصه هاي اين دوره، كاهش قابليت انعطاف نسبت به مرحله پيش، رواج امور تشريفاتي هستند. در اين مرحله كاركناني كه يادگيري مستمر داشته اند، نقش مهم و كليدي دارند.
مرحله هشتم: بوروكراسي اوليه: ويژگي هاي برجسته منابع انساني در اين مرحله نيز مانند مرحله پيشين است؛ از مشخصه هاي اين دوره عبارتند از:
سوءظن سازمان را فرا مي گيرد.
مديران به جاي رفع مشكل به دنبال مقصر هستند.
به مشتري مثل يك مزاحم نگريسته ميشود.
همه انرژي سازمان براي حل تضادها و كشمكش هاي داخلي به كار ميرود.
مرحله نهم: بوروكراسي و مرگ: در اين مرحله فعاليت هاي سازمان به پايين ترين حالت خود مي رسد و هيچگونه پيوستگي در كارها وجود ندارد. سازماني كه به اين مرحله از عمر خود برسد، مطمئنا به كاركنان خود به عنوان يك منبع استراتژيك نگاه نكرده، اهميت آن ها را درنيافته، در نتيجه عملا مي توان گفت منابع انساني خود را از دست داده است و آن ها فقط حضور جسمي در سازمان دارند.