از بررسى كتابهاى گوناگون لغت، چنين برمىآيد كه اذن از نظر لغوى به سه معناى زير به كار مىرود: الف – اِعلام: چنان كه قرآن مىفرمايد: …فأذنوا بحرب من اللَّه و رسوله.
ب – اباحه و رخصت: چنان كه در آيه فانكحوهنّ بإذن أهلهنّ، به همين معناست.
ج – امر و فرمان: مثلاً در آيه أنزله على قلبك بإذن اللَّه، در همين معنا به كار رفتهاست.
برخى از نويسندگان، تنها به ذكر معناى نخست اكتفا كردهاند، و اين به دليل اهميت آن معناست. غير از آنچه ياد شد، معانى ديگرى مثل اراده و استماع نيز براى اذن ذكر شده است.
بعضى از فرهنگ نويسان براين باورند كه واژه اذن در قرآن در معانى متعددى، از جمله اجازه، اراده، اطاعت و علم به كار رفته است؛ ليكن به نظر مىرسد بعضى از اين معانى به سه معناى بالا قابل ارجاع باشد. از بررسى واژه اذن در كتابهاى لغت مىتوان دريافت كه اذن به معناى اعلام بيشتر با حرف با، به معناى اباحه و رخصت غالباً با حرف فى و به معناى استماع در اكثر موارد با حرف الى متعدى مىشود. به نظر مىرسد از بين معانى ذكر شده، معناى اعلام ريشه معناى اصطلاحى اذن باشد؛ يعنى اذن در اصل به معناى اعلام بوده، اما بر اثر كثرت استعمال، در معناى اعلام رضايت و رخصت نيز به كار رفته است.
ايذان به معناى اذن دادن و استيذان به معناى اذن گرفتن مىباشد. اذن دهنده را اذن و كسى را كه به او اذن داده مىشود، مأذون مىنامند.