دفت معتقد است سازمان ها طی چهار مرحله رشد خود را طی می کنند سپس طی پنج مرحله کاهش عملکرد و کوچک شدن را تجربه می-کنند. در حالی که سازمان ها چهار مرحله تکاملی چرخه زندگی خود را میگذرانند، از نظر ساختار، سیستم کنترل، نوآوری و هدف ها دستخوش تغییرات شدید قرارمی گیرند(دفت، ۱۹۸۹).
در این مرحله سازمان به وجود میآید و تمام توجه خود را به عرضه ی نوعی محصول جدید و حفظ بقای خود معطوف میکند. سازمان غیر رسمی و به دور از هر گونه دیوان سالاری است و جنبه نمایش یک نفره دارد.
بحران : در این مرحله ممکن است مدیریت سازمان بیشتر وقت خود را صرف تولید یا فروش محصول نماید و از مسائل مدیریتی غافل شود.
این مرحله که دوره جوانی سازمان محسوب میشود، سیستم دارای یک مدیریت کارآمد خواهد شد و اهداف معین دارد. افراد در راه موفقیت سازمان صمیمانه با یکدیگر همکاری میکنند و با تشکیل واحد های سازمانی سلسله مراتب اداری، شرح وظایف و … بوجود می آید. هر چند ارتباطات هنوز جنبه غیر رسمی دارد ولی سیستم رسمی هم کمکم شکل میگیرد.
بحران : مشکلی که ممکن است سازمان در این مرحله داشته باشد نیاز به تفویض اختیار است. به این صورت که مدیران مایل نیستند مسئولیت های خود را به دیگران واگذار نمایند.
در این مرحله سازمان کمکم حالت رسمی به خود میگیرد و ارتباطات ضعیفمیشود. سازمان در دوره میانسالی خود قرار دارد. مدیریت عالی سازمان درگیر مسائل برنامه ریزی و تعیین خط مشی و…میشود و مسئولیت فعالیتهای سازمان به مدیران رده میانی واگذار میشود. سیستم های انگیزشی نظیر سهیم کردن مدیران در سهم شرکت و … به اجرا در می آید.
بحران: در این مرحله ممکن است سازمان دچار دیوان سالاری افراطی میشود یعنی بیش از حد در گیر مسائل رسمی و اداری شود و از نوآوری و خلاقیت افراد کاسته شود.
برای کارهای دست و پا گیر اداری سازمان باید چاره ای اندیشیده شود و مدیر در صدد نوعی همکاری با اعضاء براید و گروههای کاری تشکیل دهد. سازمانها به بخشها و دوایر کوچکترین تقسیم میشوند و اعضا شروع به همکاری مجدد مینمایند.
بحران: مشکلی که ممکن است به وجود بیاید این است که سازمان به مرحله بلوغ نهایی خود رسیده و باید بطور مداوم بازنگری و تجدید حیات داشته باشد و موانعی را که بر سر راه پیشرفت خود میبیند بر طرف نماید تا از مسیر اصلی خارج نشود.
بعد از پیمودن چهار مرحله رشد سازمان ممکن است به دلایل مختلفی از جمله تحلیل بنیه، آسیب پذیر شدن و یا عقیم شدن محیط دچار کاهش عملکرد سازمانی شود.
در این حالت سازمانها اقدام به کوچک سازی و تعدیل نیروی انسانی و یا کاهش تولید مینماید تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما اگر سازمان به شیوه ای درست عملکرد خود را کاهش ندهند دچار انحلال میشوند.