وﻓﺎداري ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﺔ اﺣﺴﺎس ﺗﻌﻠﻖ و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ ﻋﻀﻮﻳﺖ و ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﺮ اﺣﺴﺎس واﺑﺴﺘﮕﻲ، اﺷﺘﻴﺎق ﺷﺪﻳﺪ ﺑﻪ ﻋﻀﻮﻳﺖ در ﻳـﻚ ﮔـﺮوه، آﻣـﺎدﮔﻲ ﺑـﺮاي ﺗﺸﺮﻳﻚ ﻣﺴﺎﻋﻲ، ﺣﺲ اﻋﺘﻤﺎد، ﻫﻤﺴﻮﻳﻲ داوﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺑﺎ يک ﮔﺮوه و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﭘﻴﺮوي از رﻫﻨﻤﻮدﻫـﺎي ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ دﻻﻟﺖ دارد.
در ماندگاري کارکنان دانشي برخي از پژوهشگران عوامل محيط داخلي، محيط خارجي و انگيزشي و پاري ديگر عوامل محيطي، ساختاري و شخصي را تأثيرگذار ميدانند. در اين ميان برخي از پژهشگران به ترکيبي از اين دو دست يازيده اند و حتي به اضافه نمودن عوامل و متغيرهايي اقدام نموده اند.
عوامل محيطي تابع شرايط خاص اجتماعي، اقتصادي و سياسي هر جامعه است، که در تعامل بين شغل فرد و زندگي خانوادگي او نقش ايفا مي کنند و به صورت مستقيم و غيرمستقيم بر ماندگاري افراد تأثير دارند ضمن اينکه نمي توان مصاديق مشترکي را براي همه جوامع بر شمرد.
کارکنان دانشي از وجود نظام ديوان سالاري و کاغذ بازي در سازمان بسيار آزرده مي شوند. آنها ترجيح ميدهند در سازمان هاي کوچک فعاليت نمايند. زيرا از آزادي عمل بيشتري برخوردارند و در آنها رسميت کمتري وجود دارد. آنها ساختار تخت و غير متمرکز ساختاري که انعطاف پذيري لازم براي انجام کارهاي علمي و فکري را فراهم نمايد ، مشوق خلاقيت و ابتکار عمل باشد و در برابر تغيير انعطاف پذير باشد را شرط اثربخشي کارشان مي دانند و مي توان به تعهد سازماني، رضايت شغلي، مشارکت سازماني و اهداف سازماني تقسيم بندي نمود.
کارکنان انتظار دارند که علاوه بر آموزش هاي مناسب در زمينه شغل فعليتشان، شرکت به آنها فرصت يادگيري در زمينه هاي مورد علاقه شان حتي در زمينه هاي نامرتبط به کار و نيز در زمينه هايي که موقعيت شغلي آنها را در آينده بهبود مي دهد، فراهم سازد.