میزان ترک تحصیل در پسرها بیشتر از دخترهاست و در نوجوانان اقلیت قومی که جایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین دارند، بسیار بالاست. تصمیم به ترک کردن مدرسه، عواقب شومی دارد. نوجوانانی که تحصیلات متوسطه بالا ندارند، نمرات سوادآموزی بسیار پایین تری از فارغ التحصیلان دبیرستان میگیرند؛ آنها فاقد مهارت هایی هستند که کارفرمایان در اقتصاد مبتنی با دانش امروزی برای آنها ارزش قائلند. در نتیجه، میزان اشتغال برای دانش آموزانی که ترک تحصیل کردهاند کمتر از فارغ التحصیلان دبیرستان است. حتی زمانی که آنها استخدام میشوند، به احتمال خیلی بیشتری مشاغل سطح پایین با حقوق ناچیز دارند و هر از گاهی بیکار میشوند.
الف) عوامل مرتبط با ترک تحصیل
افرادی که ترک تحصیل میکنند، در مقایسه با دانش آموزان دیگر، حتی آنهایی که از نیمرخ نمره مشابهی دارند برخوردارند، والدینی دارند که در تحصیل فرزند خود دخالت نمیکنند، و بر فعالیت روزمره فرزند نوجوان خود نظارت کمی دارند. خیلی از آنها والد مجرد هستند، خودشان دبیرستان را تمام نکرده اند، و بیکارند.
دانش آموزانی که ترک تحصیل میکنند، اغلب تجربه هایی در مدرسه دارند که شانس موفقیت آنها را کاهش میدهند: مدارس و کلاس های بزرگی که ارتباط شخصی کمی در آنها وجود دارد، معلمانی که پشتیبانی نمیکنند، و فرصت های کم برای مشارکت فعال. در این گونه مدارس قانون شکنی رواج دارد و اغلب به تعلیق منجر میشود که –با محروم کردن دانش آموزان از کلاس ها- به شکست تحصیلی بیشتر کمک میکند. دانش آموزانی که در آموزش عمومی و مسیرهای شغلی قرار داده شدهاند، یعنی شرایطی که تدریس در آنها کمتر تحریک کننده هستند، سه برابر بیشتر از دانش آموزانی که در مسیر آمادگی برای کالج قرار گرفته اند، ترک تحصیل میکنند.
ب) راهبردهایی برای پیشگیری
از بین راهبردهای موجود برای کمک به نوجوانانی که در معرض خطر ترک تحصیل قرار دارند، تعدادی از آنها با موفقیت ارتباط دارند: