در جهان رقابتي امروز، سازماني شانس بقا دارد كه بتواند خود را پيوسته با تغييرات محيطي پيرامون خود وفق دهد. تغييرات محيطي، سازما نها را وادار ساخته تا پيوسته به منظور سازگاري با محيط خود، به دنبال بهترين راه كارها و رويه ها باشند و بدين ترتيب به مزيت رقابتي دست يابند بنابراين يكي از راه هاي كسب مزيت رقابتي پايدار، تأكيد بر يادگيري مستمر كاركنان به منظور نيل به اهداف سازماني با حداكثر اثر بخ شي است. مسلماً محيط متغير امروز، به سازمان ها اجازه نخواهد داد كه در مقابل فشارهاي ناشي از مهارت ها، توانايي ها و فناوري هاي رقباء به صورت سنتي و هميشگي اداره شوند. بستر سازي، زمينه سازي يادگيري و آموزشي سريعتر از رقباء ميتواند به سازمان ها كمك كند تا نسبت به رقبا سريعتر و بهتر گام بردارد؛ بنابراين گرايش به سمت يادگيري فردي و سازماني، اساس بقاء و بهبود عملكرد سازماني است(شهابي،۱۳۸۴، به نقل از سبحاني نژاد،۱۳۸۵، ۷۴)
كاملترين تأثير يادگيري بر زندگي را ميتوان در ادبيات فارسي و در مصرع آشنايي كه بي شك هر ايراني بارها آن را شنيده است، جستجو كرد توانا بود هر كه دانا بود، يادگيري امر ساده اي نيست، با اين حال تلاشسازمان ها براي سفر موفقيت آميز به ماوراء ، شرايط موجود يادگيري سازماني را به يك هنجار و يك ضرورت تبديل كرده است(گانز ،۱۳۷۸)، بي گمان اگر به افراد فرصت داده شود، آنان قادر خواهند بود كه فارغ از سطح سازماني خود يك كار خوب انجام دهند. اين فرصت زماني به افراد داده مي شود كه سازمان (اعم از دولتي، صنعتي و بازرگاني) براي كاركنان خود امكان افزايش دانش، بهبود مهارت و تغيير رفتار مطلوب را فراهم آورد . به اين ترتيب از سويي سازمان به كارايي بالاتري دست مييابد و از سوي ديگر شخص در انجام جريان امور و وظائف شغلي خود پيشرفت مينمايد(ابطحي،۱۳۷۲، ۱۲۹).
در عصر حاضر كه عصر دانايي ناميده ميشود، سازمان ها شاهد محيط هايي هستند كه روز به روز پوياتر و چالش بر انگيزتر ميشوند. تغيير و تحول جزء لاينفك دنياي امروز است، به عبارت ديگر تنها جزء ثابت تغيير است .سازمان ها با ساختارهاي بزرگ، سنتي و غير منعطف، ديگر قادر به ادامه حيات در چنين محيط هايي نخواهد بود و در دنياي پررقابت امروز بايد يا تغيير ساختار دهند يا خود را به ابزارهايي جهت سازگاري با اين تغييرات و كنترل آنها مجهز سازند . امروزه به سرمايه هاي نامشهود و معنوي كه همان دانش ناميده ميشود به عنوان يك عامل مهم و حياتي مينگرند. به بيان ديگر سازما ن هايي در برابر تغييرات و تحولات موفق و پيروز خواهند بود كه بتوانند سرمايه نامشهود و معنوي (دانش)خود را بهبود و توسعه بخشند، اما در اين ميان نكته قابل توجه اين است كه حصول دانش و دست يابي به اندوخته هاي دانش سازمان، بدون يادگيري ممكننميباشد. يادگيري دستيابي به كليه دارايي هاي دانشي و در نتيجه سرمايه نامشهود ميباشد(سبحاني نژاد و همکاران،۱۳۸۵، ۲۱۹).