ما از مدیریت استراتزیک منابع انسانی چنین استنباط می کنیم که مدیریت یک روش مبتنی بر شایستگی است که مدیر از آن زاویه به کارکنان گناه می کند و بر توسعه منابع انسانی تاکید می نماید، یعنی منابعی با داوم، غیرقابل معامله و چیزی که نمی توان نسخه کامل یا دومی از آن تهیه کرد. رمز مزیت رقابتی با ثبات یا پایدار، توسعه دادن منابعی با این ویژگی هاست (بارنی، ۱۹۹۱)؛ به ویژه بدان سبب که افراد یا انسان ها «محمل های شایسته» اصلی سازمان هستند (پراهالاد و همل، ۱۹۹۰ ص ۸۷) در سازمان، مدیریت راهبردی منابع انسانی، به عنوان روشی در فرآیند مدیریت افراد، نمی تواند با راهبرد منابع انسانی رابطه نداشته باشد. در واقع، فرآیند تدوین و اجرای راهبرد منابع انسانی به منظور مرتبط ساختن سیاست ها و روش های منابع انسانی با هدف های راهبرد منابع انسانی به منظور مرتبط ساختن سیاست ها و روش های منابع انسانی با هدف های راهبردی منابع انسانی فرآیندی است که سازمان می خواهد بدان وسیله بین سرمایه انسانی، اجتماعی و هوشی اعضا با نیازهای راهبردی سازمان ارتباط برقرار کند، در آن صورت راهبرد منابع انسانی که جزئی یا بخشی از سازمان است نقشه راه هایی می شود که رهبران سازمانی برای حفظ این رابطه از آن استفاده می کنند، و راهبرد منابع انسانی، جاده یا راهی است که طی شده است.
بی هیچ تردید پژوهشگران و مدیران منابع انسانی دارای چنین دیدگاهی (دیدگاه راهبردی) از مدیریت منابع انسانی هستند. چرا چنین تغییر دیدگاهی به وجود آمده است؟ از دیدگاه گزینش بخردانه، معقول است که هر واحد سازمانی توجه خود را به فعالیت هایی معطوف نماید ه برای سازمان بالاترین بازده ممکن را داشته باشند.