آنچه که معمولاً خواننده را به سوی خود متن می کشاند یا از خواندن متن منصرف می نماید، مقدمه است. معمولاً خوانندگان با مطالعه ی مقدمه نظری اجمالی درباره ی محتوای متن یا کارنوشت به دست می آورند. پس، متن باید با یک مقدمه ی خوب، دقیق، و موجز و شیوا شروع شود تا خواننده ترغیب به خواندن کل نوشته شود. و برای اینکه خواننده شما به یکباره با شکافی در متن مواجه نشود، شما می بایست او را از یک کل نگری حاکم در فکرهایش به خاص و تخصصی نگری حاکم بر مقاله خود ببرید و این کار در راستای هدف مقدمه است.
وقتی شما خواننده خود را از کل به خاص می برید، جایگاه مقاله ی خودتان را در یک بافت گسترده تر نیز مشخص می کنید.
برای نگارش یک مقدمه خوب و مناسبی که بتواند خواننده را به سوی متن اصلی بکشاند، می بایست دقت کافی به خرج دهید. برای این امر، لازم است پیش از آغاز نگارش مقدمه به چند پرسش اساسی پاسخ دهید.
پیش از اینکه کار نوشتن مقدمه را شروع کنید، می بایست پیش زمینه های آن را فراهم آورید. در این راستا:
چند پرسش را مطرح و به آن ها پاسخ دهید.
پژوهش خود را بر حسب پرسشی که مطرح می کنید و یا فرضیه هایی که می خواهید مورد آزمون قرار دهید در قالب جمله یا بندی بنویسید.ذکر پرسش یا پرسش های اساسی مطرح شده در یک کار مطالعاتی می تواند خواننده را ترغیب به مطالعه ی کل مقاله نماید.
آن چه که در اینجا مهم است این است که به خواننده ی خود بفهمانید که به مسأله ی مهم و ضروری ای پرداخته اید و بنابراین در این راستا برای مقاله ی خود بازار گرمی نمایید. پس، لازم است مسأله ی مهم خود را به گونه ای با کمک ادبیات و پیشینه مطرح کنید که خواننده در راستای پاسخ به آن به سوی متن شما برود.
یک روش این است که تمرکز تصویر بزرگ خود را به تدریج محدود نمایید تا اینکه مسأله ای را که مقاله ی شما آن را حل می کند قابل درک گردد. راه دیگر این است که به تدریج زمینه های گسترده تر حاکم بر مسأله ی مورد نظرتان را ارائه نمایید. در عمل شما مجبورید چند نسخه بنویسید و آنگاه بهترین و مناسب ترین را برگزینید.
یکی از وظایف عمده مقدمه این است که به خوانندگان بگوید که چرا شما این مطالعه را انجام داده اید. “آنچه از دل براید، بی گمان بر دل نشیند” اگر بواقع از روی دل و علاقه با مسأله ای مواجه شدید و خواستید به آن پاسخ دهید، نحوه و چگونگی آن را با زبانی ساده بنویسید. سعی کنید انگیزه خود را در قالب یک بند به سادگی بنویسید و بعد آن را با سبک مقاله ی خود منطبق نمایید.
طول مقاله معمولاً ۱۰ درصد کل متن مقاله است. پس، شما می بایست انبوه مطالب خود را سرند نمایید و آنهایی را در مقدمه بیاورید که به صورت مستقیم به عنوان مقاله ی شما ربط دارند و خواننده را از تصویر کلی به هدف اختصاصی می کشانند. و در عین حال ترغیب کننده ی واقعی هستند.
مقدمه همچون قیفی است که از کل به خاص پیش می رود و هر چه نویسنده جلوتر می رود به هدف پژوهش خود که یک هدف اختصاصی است نزدیک تر می شود. بنابر این، در تهیه رئوس مطالب، تصویر بزرگ خود را در ابتدا بنویسید و هدف اختصاصی، پرسش یا فرضیه ی خود را در انتهای مقدمه ی خود بیاورید.
اندازه ی دقیقی برای یک مقدمه وجود ندارد و طول آن می تواند از یک بند تا چند صفحه متغیر باشد. گفته شده است طول مقدمه بین یک دهم تا یک ششم متن اصلی می تواند متغیر باشد و این طول بستگی به سطح و نحوه ی اطلاعاتی است که می بایست ارائه شوند تا خواننده را به درستی از یک سطح کلی و کل نگری به سطح اختصاصی و خاص نگری بکشاند.
در یک واقع بینی خردمندانه و منطقی، گفته شده است که هیچ کاری بی ایراد نیست و هر کاری وقتی در معرض نقد قرار می گیرد، اشکالات و ایرادهای آن نمو می یابد.
برخی از ایرادهای متداول در نوشتن مقدمه عبارتند از:
در مقدمه می بایست مطالبی آورده شود که نه تنها خواننده را از کل به خاص ببرد، بلکه با بازار گرمی خاصی، خواننده را وادار به مطالعه ی کل متن نماید. از خطوط راهنمای زیر برای گنجاندن مطالب در مقدمه ی خود و نحوه ی سازماندهی آن استفاده کنید.
در نوشتن مقدمه توجه به نکات زیر مفید خواهد بود: