اسكينر اولين كسي بود كه درسال ۱۹۶۹ استراتژي توليد را تعريف كرد، اسكينر اين تئوري را به طور خاص براي حوزه توليدي با تئوري بده بستان توسعه داد(اسكينر، ۱۹۶۹) در حقيقت استراتژي توليد به عنوان يك زمينه مطالعاتي و عملياتي از زمان كار ابتدائي اسكينرشروع شد. ويل رايت(۱۹۷۸)، هايز و ويل رايت(۱۹۸۴)،و هيل(۱۹۸۵) پس از كار اسكينر اهميت توليد را به عنوان منبعي از مزيت رقابتي در شركتهاي توليدي بيان كردند. اما بيشتر تحقيقات بر روي محتواي استراتژي توليد و ارتباط بين چند متغير در اين حوزه متمركز شده اند و كمتر توجهي به شناسايي پيكرهها، نوع شناسي و تاكسنومي استراتژيها شده است(بوزارس و همکاران،۱۹۹۸).