ظهور و شکلگیری منطقۀ کاسپین روی نقشۀ سیاسی جهان را میتوان یک پدیده ژئوپلیتیک نامید. دریای کاسپین با بیش از ۳۷۰ هزار کیلومتر مربع مساحت، بزرگترین و غنیترین دریاچۀ جهان است که در آن، منابع عظیم نفت و گاز و ذخایر بیولوژیک وجود دارد و برای کشتیرانی نیز مناسب است. تا پیش از فروپاشی شوروی، امور مربوط به دریای کاسپین براساس توافقنامه دوجانبه بین ایران و شوروی حل و فصل میشد. اما پس از فروپاشی شوروی، تعداد بازیگران و مدعیان حقوقی این دریا افزایش یافت. به گونهای که از تاریخ فروپاشی شوروی کشورهای تازه پدیدآمده با ایران و روسیه هممرز شدند. بنابراین با پایان یافتن انزوای این منطقه از جهان پس از جنگ سرد، فرصتی فراهم آمد تا جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز بتوانند دور از مسکو با دیگر کشورهای جهان روابط دیپلماتیک برقرار کنند. ورود سرمایه و تکنولوژی خارجی با هدف اکتشاف و استخراج منابع نفتی و گازی دریای کاسپین زمینهساز نفوذ اقتصادی و سیاسی قدرتهای فرامنطقهای از همه سو به این حوضه شد. به عبارت دیگر، تغییرات و دگرگونیهای اقتصادی که همزمان با کسب استقلال کشورهای حاشیه دریای کاسپین آغاز شد، دولتهای محلی را ناگزیر کرد که منابع و مواد اولیه خود را هرچه سریعتر در بازارهای جهانی در معرض فروش قرار داده و از این طریق نیازهای ارزی خود را برای سامان بخشیدن به اقتصاد ملی بر طرف کنند. از سوی دیگر، به دلیل عواملی چون افزایش وابستگی جهانی به واردات منابع انرژی هیدروکربنی، دامنهدار شدن تنشها در خاورمیانه و نیز ظهور روسیه به عنوان یک بازیگر اصلی در سیاست انرژی قرن ۲۱، نفت و گاز دریای کاسپین و مسیرهای انتقال آن به بازارهای مصرف، بیش از پیش مورد توجه قدرتهای بزرگ صنعتی قرار گرفته است. با وجود آنکه قدرتهای بزرگی همچون روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا از منافع مشترک سیاسی برای جلوگیری از تبدیل شدن دریای کاسپین به یک منطقه بحرانخیز برخوردار هستند، همچنان رفتاری رقابتآمیز برای منافع خود در این منطقه دارند. کشورهای ساحلی دریای کاسپین با مشکلات نظام اقتصادی یکپارچه دوران برنامهریزی متمرکز دست به گریبان هستند. آنها منابع انرژی دریای کاسپین و انتقال آن به بازارهای جهانی را دارای چشماندازهای جالب توجه و امیدبخش یافتند. به دلیل نوپا بودن و فقر مالی که دارند نیاز مبرمی به عواید ناشی از صدور این منابع جهت اجرای برنامههای توسعه خود دارند. از این رو جهت ورود به نظام اقتصاد بینالمللی نیازمند برقراری ارتباط با شبکههای ارتباط اقیانوسی میباشند. همچنین گذار جمهوریهای تازه استقلال یافته به اقتصادی که به طور کامل مبتنی بر اقتصاد بازار آزاد است، هزینههای هنگفت و قابل توجهی طلب میکند که به نظر رهبران این کشورها، بخش مهمی از آنها از راه فروش نفت و گاز منطقۀ حوزۀ کاسپین تأمین خواهد شد و این موضوع برای آنها حیاتی است. در واقع میتوان گفت که منابع انرژی بار دیگر به نقشۀ ژئوپلیتیکی حوزۀ کاسپین شکل میدهد. این منابع انرژی و به ویژه ذخایر نفت و گاز، اکنون در منطقه باعث ایجاد شکاف و کشمکش شده است؛ یعنی با وجود منابع سرشار نفت و گاز، مشکل اساسی کشورهای این حوزه دسترسی نداشتن به آبهای آزاد است. پیش از این، تنها راه انتقال منابع نفت و گاز این کشورها، خطوط لوله روسیه بود، ولی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و گریز این کشورها از وابستگی به روسیه، اکنون چگونگی انتقال نفت و گاز این حوزه، یکی از مشکلات کشورهای کرانهای شده است، زیرا نفت و گاز هر منطقه تنها در صورت رسیدن به بازارهای جهانی ارزش خواهد داشت. به این ترتیب، اهمیت ژئواکونومیک کاسپین نیز بیش از هر چیز حول و حوش ذخایر انرژی آن میگردد.