برخلاف تصور عموم ، كودكاني كه در خانواده متشنج زندگي مي كنند، بيشتر از كودكان طلاق ، در معرض بزهكاري قرار دارند. فرزندان طلاق در مقايسه با فرزندان خانواده هاي متشنج وضعيت متعادل تر و روشنتري دارند زيرا به رغم همه مشكلات در سايه وجود يكي از والدين ، مسير اجتماعي شدن را طي مي كنند.. امروزه تعداد خانواده هايي كه به رغم ادامه زندگي مشترك به يخچالها و مقبره هاي عاطفي مبدل شده اند، بيشترازآمارطلاقهاي رسمي است . آن چه از نظر متفكرين و انديشمندان اجتماعي مغفول مانده است ، وضعيت كودكاني است كه دراين مقبره هاي به ظاهر آرام خانوادگي به فراموشي سپرده شده و از ياد رفته اند. وقتي كودكان شاهد ستيز و درگيري مابين والدين هستند و سيل حرفهاي ركيك و نامطلوب را به سمت همديگر روان مي كنند، جدايي والدين به مصلحت كودكان نزديكتر است . لذا كودكاني آسيب پذيرتر و در معرض بزهكاري قرار مي گيرند كه از حمايت كافي والدين برخوردار نباشند.
خشونت استفاده عمدی از قدرت فیزیکی یا تهدید یا تمایل بر روی خود یا دیگری یا بر یک گروه یا جامعه است که ممکن است آسیب همراه با احتمال ایجاد جراحت، مرگ ،آسیب روحی، اختلال رشد یا محرومیت های گوناگون باشد .
اگر محيط خانواده بستر ايجاد خشونت و پرخاشگري باشد ، نقش قطعي در افزايش رفتار خشونت آميز و بروز و ظهور آن ايفا مي كند.
تحقيق جديدي در لوس آنجلس و كالگاري مشخص كرد افرادي كه در كودكي مورد تجاوز جنسي قرار گرفته اند دو برابر ديگران در خطر ابتلا به مشكلات رواني از افسردگي تا هيجان زدگي هستند ميزان تمايل آنها به استفاده از مواد مخدر دوبرابر بيشتر از ديگران است ،اعتماد به نفس ندارند و در روابط صميمانه با خود و ديگران متزلزل اند.