بعضي عوامل اقتصادي، فني، اجتماعي، رواني و … در وقوع اعتصاب موثر میباشند كه به شرح زيرند:
- متشكل بودن و انسجام كاركنان: در صورتیکه در يك كارخانه يا هر سازماني اكثر كاركنان در اتحاديه سراسري عضويت داشته باشند امكان وقوع اعتصاب بيشتر است چرا كه اتحاديه مذكور با انسجام افراد در جهت اهداف خاصي میتواند رهبري اعتصاب را بدست گيرد و حتي در زمان وقوع اعتصاب كمك نيز به كاركنان بدهد.
- زمان وقوع اعتصاب: معمولاً در دورههای رونق اقتصادي امكان وقوع اعتصاب كمتر از دورههای ركود است زيرا كه در دوره ركود اولاً تعداد بيشتري بيكار وجود دارد كه جايگزين افراد اعتصابي شوند و ثانیاً كارفرما احتياجي به توليد ندارد. در دوره رونق كار فرما نيز مقاومت بيشتري در قبال اعتصابيون نشان میدهد.
- تكنولوژي سرمايه يا تراكم سرمايه: هر چه تراكم سرمايه در یک سازمان بيشتر باشد (نسبت ارزش كل تكنولوژي مورد استفاده به تعداد كاركنان)، امكان وقوع اعتصاب بيشتر است زيرا اولاً تعداد كثيري كارگر و كارمند در محلهایی كه تكنولوژي پیشرفتهای دارد بكار مشغولند و ثانیاً اهميت تكنولوژي بيشت از نيروي كار است (البته نه هميشه).
- امكانات جايگزيني افراد: وقتي كارفرما داراي امكانات جايگزين كردن افراد اعتصابي باشد، امكان وقوع اعتصاب كمتر است. مثلاً ارگانهای دولتي میتوانند در صورت وقوع اعتصاب از نيروهاي نظامي و ارتش براي راه اندازي بخشي از خط توليد يا خدمتشان استفاده كنند.
- اهميت نيروي كار در فرايند توليد: معمولاً در کارخانهای كه افراد متخصصي بكار مشغولند و آن كارخانه احتياج مبرمي به اين تخصصها دارد و نظير آنها را نيز به راحتي در بازار كار پيدا نمیکند، امكان وقوع اعتصاب بيشتر است. البته مهندسين، تکنسینها و … به علت انسجام كمتر و سنديكايي نبودن كمتر تمايل به اعتصاب جمعي دارند و معمولاً تقاضاهايشان را به صورت انفرادي مطرح میکنند.
- رقابت يا امكان جايگزيني كالا و خدمات: در شرايطي كه يك سازمان انحصار خدمات يا محصولات را در بازار دارد و در صورت وقوع اعتصاب امكان اينكه رقبا محصولات يا خدمات مشابهي را ارائه كنند نباشد، امكان اعتصاب بالاتر است، زيرا كاركنان با اعتصاب میتوانند فشار زيادي وارد كنند.
به طور كلي اعتصابي را كه از طريق ميانجيگري يا داوري و از طريق مذاكرات جمعي به انعقاد معاهداتي بيانجامد موفق ميگوييم و در غير اين صورت آن را ناموفق مینامیم. اگر اعتصاب طولاني شود و به راه حلي نرسد داراي پيامدهاي بسيار نامطلوب به شرح زير خواهد بود:
- تأثیر منفي بر سایر موسسات (پيمانكاران، مشتريان، عرضه كنندگان …).
- تأثیر رواني بر روي افراد جامعه: به خاطر كمبود در ارائه خدمات و محصولات مورد احتياج.
- خسارت وارده بر ثروت عمومي.
- كاهش درآمدهاي طرفين (كارفرمايان، اعتصابيون، سهام داران …).
- توقف و كاهش توليد.
- اخراج كاركنان اعتصابي در صورت درگير شدن در اعمال خلاف قانون كه در هر اعتصابي محتمل است.
دانشمندان معتقدند كه بيشترين علت اعتصابها تقاضاي افزايش حقوق براي تأمین نيازهاي فرد و بهبود شرايط اقتصادي میباشد. برخي ديگر از علل اعتصابات ناشي از:
- انباشته شدن نارضايتي هايي است كه مورد رسيدگي قرار نگرفتهاند.
- تقاضا براي افزايش حقوق و دستمزد و مسايل رفاهي.
- درخواست كاهش ساعات كار.
- عدم تضمين امنيت شغلي.
- اعتراض به سوء مديريت و عدم رعايت روابط انساني از جانب كارفرما.
- اعتراض به نقايص مقررات تأمین اجتماعي.
- اعتراض به شرايط كاري و ايمني و بهداشت محيط كار.
- درخواست ايجاد تغيير در روش توليد.
- درخواست مشاركت در تصميمگيري.
- مبارزات سياسي يا اجتماعي و طبقاتي.
- همدردي با ساير كارگران.
- سرايت موج ناآرامي از ساير كشورها.