مشكلي كه در زمینۀ باورهاي سلبکننده توانمندی وجود دارد اين است كه آنها میخواهند به خودالهامی تبديل شوند. نظریه هوش چندگانه نشان میدهد كه همة ما از توانايي اوليه براي انجام هر كاري كه اراده میكنيم، برخورداريم، به شرط آنكه خودباوري داشته و متعهد باشيم. باورهاي توانمندساز عبارتند از:
- هر چيزي که به وقوع میپيوندد هدفی دارد. نااميدي، یک بخش طبيعي زندگي است. سعي كنيد حتی در مسائل غمانگیز زندگی خود نیز، جنبههاي مثبت را ببينيد.
- هر كاري را كه اراده كنيم، میتوانيم انجام دهيم، البته به شرطی كه به اندازه كافي مورد علاقة ما باشد. اگر چگونگي انجام کاری را نمیدانیم، میتوانيم آن را ياد بگيريم.
- به شكستها و ناكاميها به عنوان عواملی براي رسيدن به موفقيت نگاه كنيد. چيزي تحت عنوان شكست وجود ندارد. آنچه را که شکست میپندارند، یک نتیجه است. از بازخوردها درس عبرت بگيريد. زندگي، یک چرخه بهبود مستمر است.
- تحت هر شرایطی، مسئوليت اقدامات خود را بپذيريد. عادت سرزنش کردن را ترک کنید.
- افراد، بزرگترین منابع شما هستند. با استفاده از خلاقيت طبيعي و نوآوري افراد پيرامون خود، نهايت استفاده را از اين منابع ببريد. از سؤال کردن نهراسيد.
- بدانید كه شما نمي توانيد دنيا را تغيير دهيد، اما میتوانيد خودتان را عوض كنيد.
- كار نوعي بازي است. اگر كار شما همان سرگرمي شما و سرگرمي شما همان كار شما باشد، ميتوانيد ادعا کنید كه واقعاً موفق هستيد.
- خوشبختي نوعي حالت روحي است و يك مفهوم نسبي دارد. افراد بسيار فقيري كه نگرش مثبتی دارند بسيار خوشبخت تر از ثروتمندانی هستند که در ناامیدی و سرخوردگی به سر میبرند.
- بدون تعهد و سختكوشي، موفقيت حاصل نمي شود. پيشرفت در حرفۀ مديريت، به سادگي حاصل نميشود. آيا حاضرید بهاي آن را بپردازيد؟