واژه برون سپاري در بسياري از موارد مترادف با تصميم گيري درباره خارجي كردن امور به كار رفته است. اصطلاحاتي چون ساخت يا خريد، ادغام يا تجزيه فعاليت ها اشاره به برون سپاري دارند و برخي از نويسندگان نيز از برون سپاري در اشاره به تصميمات مربوط به ادغام عمودي استفاده كرده اند(هرگان، ۱۹۸۵). امروزه واژه برون سپاري جايگزين مفهوم سنتي مقاطعه كاري سنتي شده است. با اين وجود، كه برخي از نويسندگان بين اين دو اصطلاح تفاوت قائلند(وانمیگن،۱۹۹۹) مقاطعه كاري را به دست آوردن اقلامي (اعم از محصول، قطعه يا خدمت ) ميداند كه خود شركت نيز ميتواند آنرا توليدكند و برون سپاري را به دست آوردن اقلامي ميداند كه شركت نميتواند نسبت به توليد آن اقدام نمايد اما افرادي مثل شاو وفیر(۱۹۹۷)، هرشیم و لاسیتی(۱۹۹۳)، روتریو رابیتسیوم(۱۹۹۵) برون سپاري را شكلي از فعاليت پيمانكاري مي دانند كه قبلاً در شركت انجام ميشده است و اكنون انجام آن امور به ديگران واگذار شده است. برون سپاري عبارت است از، عقد قرارداد با عرضه كننده بيروني براي انجام فعاليت هايي كه قبلاً در شركت انجام ميشد، يا انجام فعاليت هايي كه كاملاً جديد هستند(رشید و کلی،۲۰۰۰).
واژه برون سپاري معمولاً هنگامي به كاربرده ميشود كه شركت ها اقدام به تجزيه فعاليت ها يا تجزيه عمودي ميكنند. اين واژه در پايان دهه ۱۹۸۰ درباره مقاطعه كاري (پيمانكاري) فرعي سيستم هاي اطلا عات مديريت ابداع و به كار گرفته شد. اگرچه درگذشته بسياري از خدمات پيمانكاري مربوط به توليد قطعات يا سيستم هاي اطلاعاتي ميشد، اما در سال هاي اخير بسياري از وظايف ديگر در بخشهاي مختلف از قبيل خدمات اداري، فعاليت هاي نيروي انساني، ارتباط از راه دور، خدمات مشتري، لجستيك وحتي امنيت، برون سپاري شده است(گرگوری،۲۰۰۳).