در سال ۱۹۸۰ میلادی، ویلیام وتن با انتشار مقاله ای بیان داشت که بهتر است دانشمندان مدیریت فرض های خود مبنی بر رشد مداوم یک سازمان را مورد تجدید نظر قرار داده و به این ترتیب، زمینۀ تحقیق و بررسی در خصوص افول سازمانی را پدید آورد. از آن زمان به بعد، تحقیقات در رابطه با افول سازمانی به سرعت افزایش پیدا کرد. افول سازمانی را می بایست از کوچک سازی متمایز دانست؛ کوچک سازی یک اقدام استراتژیک است که به صورت ارادی توسط اداره کنندگان سازمان صورت می پذیرد؛ در حالیکه افول به صورت ناخواسته اتفاق می افتد. این مرحله با قدرت و سیاست شناخته میشود و اعضای سازمان بجای اهداف سازمانی بیشتر به اهداف شخصی خود فکر میکنند(لستر ،۲۰۰۶). یک سازمان میتواند اقدام به کوچک سازی کند؛ بدون اینکه دچار افول شود و یا بدون کوچک سازی دچار افول شود. افول برخلاف کوچک سازی ممکن است بر فرآیند انجام کارها تأثیر نگذارد؛ زیرا افراد اصرار به انجام کارها به صورت استاندارد دارند؛ در حالی که به انتظار افول تدریجی سازمان خود نشستهاند. افول دارای چهار مرحله است که هر مرحله دارای ویژگیهای مربوط به خود میباشد.
از افول سازمانی تعریف های متعددی ارایه شده است؛ از جمله:
حرکت از سمت کارایی به سمت کاهش کارایی عملکردهای سازمانی و حرکت از سمت تصمیم منطقی به سمت تصمیمهای غیر منطقی(هیرشمان ،۱۹۷۰).
رکود یا کاهش عملکرد سازمان به علت تغییر کیفی و کمی جایگاه و موقعیت سازمان در محیط بیرون. بدین معنی که به علل مختلف از جمله عدم پویایی و کارایی سازمان، محیط بیرونی منابع(نیروی انسانی، مواد و سرمایه) را به جهت یا جهت های دیگری تغییر میدهد(مکنلی ،۱۹۸۷).
عدم تطابق با محیط، کاهش در اندازه و عملکرد سازمان (مکنلی،۱۹۹۳).
کاهش در منابع سازمانی(کامرون ،۱۹۸۷).
یک سازمان وقتی وارد دورة رکود میشود که تجربهاش در زمینة منابع و درآمدها کاهش مییابد(گاپا ،۲۰۱۰).
وقتی که سازمان در پیش بینی، تشخیص، اجتناب، خنثی سازی یا وفق دادن با فشار محیط داخلی و خارجی که سازمان را تهدید می کند، اشتباه کند، می گوییم با افول مواجه شده است(ویتزل ،۲۰۰۴).
نتایج حاصل از تعاریف موجود این است که افول سازمان در حقیقت یک فاصله بین عملکرد سازمانی و آرزوهای مدیریت است.