هزینه سرمایه حداقل نرخ بازدهی است که تحصیل آن برای حفظ ارزش بازار شرکت (یا قیمت سهام آن) ضروری است. مدیران باید درباره هزینه سرمایه که غالباً نرخ بازده مورد انتظار نامیده میشود، برای مواردی همچون اتخاذ تصمیمهای مربوط به بودجهبندی سرمایهای، استقرار ساختار بهینه سرمایه، تصمیمگیری نسبت به اجاره درازمدت و یا کوتاهمدت و مدیریت سرمایه در گردش اطلاعات کافی داشته باشند. هزینه سرمایه با میانگین موزون اجزای مختلف تشکیلدهندۀ سرمایه شرکت مانند بدهی، سهام ممتاز، سهام عادی و سود انباشته محاسبه میشود. به نظر گیسر و لیبنبرگ (۲۰۰۳)، هزینه سرمایه شرکت باید بر اساس ارزش بازار بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت و نه ارزش دفتری آنها محاسبه شود. استفاده از ارزش دفتری برای محاسبۀ هزینه سرمایه، به محاسبۀ کمتر از واقع هزینه سرمایه برای شرکتها و محاسبۀ بیشتر از واقع ارزش افزوده اقتصادی منجر خواهد شد.
هزينه بدهي نرخي بازدهي است که اعتباردهندگان شرکت مطالبه ميکنند. از آنجا که اکثر بدهي هاي بلندمدت شرکت به صورت اوراق قرضه (يا اوراق مشارکت) است، محاسبه هزينه بدهي با توجه به خصوصيات اوراق قرضه انجام مي شود. چون هزينه بدهي نرخ بهرهاي است که شرکت بايد براي وامهاي خود بپردازد، طبيعتاً ميتوان به راحتي نرخ بهره را در بازارهاي مالي مشاهده کرد. از آنجا که هزينه بهره يک هزينه قابل قبول مالياتي است، در نتيجه هزينه بدهي را بايد پس از کسر ماليات محاسبه کرد.