هیچکدام از دو واژه “تلاش” و “پاداش” مفهومهای واحدی را ندارند و از این رو کاربرد آنها با ابهام همراه میگردد. مثلاً هنگامیکه از تلاش مربوطه شغلی صحبت میشود ممکن است که هر یک از سه نوع ویژگیهای مختلف آن مورد نظر باشد و شاید سه نوع ویژگی یاد شده تا حدودی هم به جای یکدیگر به کار برود. بر اساس طبقهبندی انجام شده توسط لاپتن و گاولر، تلاش را میتوان در قالب سه نوع رفتار متفاوت توجیه نمود که عبارتند از: زمان، نیرو و شایستگی. به طور خلاصه میتوان گفت که برای انجام یک کار و تصدی یک شغل ممکن است یکی از عوامل سه گانه و یا همه آنها به درجات مختلف پرورش داده شوند. ممکن است از شاغل خواسته شود که چندین ساعت را صرف وظایف شغلی خود کند (زمان)، یا آنکه بر اساس اندازههای کمی و کیفی بازده کارش مقداری کار انجام بدهد (نیرو)، و یا آنکه نتایج مهارت و تجاربی را که در گذشته کسب نموده برای انجام کار ارائه نماید (شایستگی). تردیدی نیست که این سه وجه از یکدیگر جدا نیستند. برای انجام مقدار معینی از کار (نیرو)، مهارت و تجربه (شایستگی) لازم است. از آن گذشته، میزان مهارت و تجربهای که هر فرد برای انجام مقدار معینی از کار مربوط به شغل خود به کار میبرد قطعاً در میزان ساعاتی که برای انجام آن لازم است (زمان) تأثیر میگذارد. در هر صورت این عوامل مبنای مناسبی برای ادامه تجزیه و تحلیل به شمار میروند.
ناگفته نماند که این شیوه در واقع یک نوع طبقهبندی از تلاش بر اساس مشاهده محسوب میشود. افراد و گروههای داخل سازمان میتوانند تعابیر دیگری به عمل آورند. برای مثال زمانی که فردی شرایط انجام شغل خود را تجربه بخصوصی از مهارت و شایستگی تلقی نماید، اگر بر این عقیده استوار باشد که بهرهگیری از مهارتهایش موجبات پیشرفت او و خشنودی از انجام امور مربوط به شغل را به وجود میآورد، در آن صورت ممکن است این وضعیت را به جای مبحث تلاش در بخش اجرت و پاداش جایگزین نماید. به طریق مشابه بعید نیست که گروه دیگری از افراد درباره اینکه عوامل سه گانه یاد شده محتوای تلاش مربوط به شغل آنها را تشکیل میدهد توافق داشته باشند، اما در مقابل سرپرست خود که مسئولیت ایجاد توازن و تعیین اجرت فعالیتهای گوناگون را دارد آن را انکار نمایند. برای مثال، همه میدانند که کارکنان غالباً تصور مینمایند که در ازای ارائه مهارتهای آنها در یک شغل بایستی بر مبنایی مستمر به آنان اجرت پرداخت شود، حتی اگر بهرهگیری از خدماتشان جنبه موقتی داشته باشد، ولی مدیران هنگامی اصل اجرا در مقابل ارائه مهارت را میپذیرند که به طور مستقیم در انجام وظیفه مورد استفاده قرار بگیرد.