هنگامي كه با هم صحبت ميكنيم به نوعي ارتباط برقرار ميكنيم. اين ارتباط گاهي غيرلفظي است مانند طرز نگاه، و گاهي با تمام بدن ارتباط برقرار ميكنيم. همچنين مقدار فاصله و اشاره و ايما هر يك اطلاعات مهمي را در ارتباط ما با ديگران در بر دارد. مثلاً در بريتانيا تكان دادن سر نشانه تصديق كردن است. به علاوه طرز فكر مردم و زمينه اجتماعي نيز به رواني بحث كمك ميكند. چارلز داروين پي برد كه برخي حالتهاي چهره در جوامع مختلف يكسان است مانند شادي، غم و چندش كه در جوامع مختلف به راحتي از هم تشخيص داده ميشوند. گاهي حالت چهره در هشدار دادن كمك ميكند كه اين امر به خصوص در بچهها به خوبي محسوس است. انواع مختلف تفسير در مورد حالتهاي بدن وجود دارد مثلاً طرز حالت نشستن دانشجويان در كلاس نشان ميدهد كه اگر همگي دانشجويان حالت نشستن مشابه دارند بيشتر مجذوب درس شدهاند و گاهي طرز نشستن آنها حاكي از بيگانه بودن با بحث است. در يك آزمايش در ساحل مديترانه به ۲۲ حالت نشستن روي شنهاي ساحل پي بردند مثلاً متأهلين حالتهاي يكساني دارند كه متناسب با نور آفتاب است. در تحقيقي ديگر موفقيت يا ناكامي دانشآموزان را در حالت نشستن آنها احساس كردند، يكسري حالتهاي نشستن هم با حالتهاي روحي يا خلق و خوي مردم ارتباط دارد مثلاً وقتي موضوع جالب است فرد به جلو خم ميشود و پاها را عقب ميبرد و يا وقتي موضوع كسل كننده است فرد تكيه ميدهد و دستش زير چانه قرار دارد و يا پاها را دراز ميكند. حالت نشستن ما شدت هيجان، اضطراب و يا احساس ما را نشان ميدهد در حاليكه حالت چهره در مورد ماهيت اين احساس، اضطراب يا هيجان سخن ميگويد. در بسياري از علايم غيرلفظي بايد فاصله بين خود و ديگران را رعايت كنيم مثلاً اينكه مستقيماً نگاه مي كنيم يا اصلاً نگاه نميكنيم احساس ما را نسبت به مخاطب نشان ميدهد كه خواستار چه رابطهاي هستيم. هر فرهنگي حاوي انواع ارتباط غيرلفظي است كه گاهي باعث سوءتفاهم هم ميشود مثلاً هنديها در حضور فردي كه دستور ميدهد سرشان را پايين ميگيرند و خانمها موقع حرف زدن با آقايان به پايين نگاه ميكنند و يا رئيس شركتي كه راحت نشسته و خيالش از همه جا راحته در واقع پايش شكسته است و اينجاست كه سوءتفاهم به وجود مي آيد. گاهي گفتگوي غيرلفظي با گفتار توأم است به عبارت ديگر اشارات و حركات كه ارتباط و هماهنگي با گفتگو دارد موضوع را تقويت مينمايد. حركات دست و ساير اعضا پيكره موضوع را شكل ميدهند. پايين رفتن تن صدا نشان دهنده اين است كه گوينده به پايان سخن خود رسيده است و در اينجا شنونده پيشبيني ميكند و بعد از گوينده شروع ميكند به حرف زدن. گاهي علائم غيرلفظي نقش مهمي در روان پيش رفتن موضوع دارند و جاي مخاطب و شنونده را با هم عوض ميكنند. تماس چشم هم در تعويض نوبت بين ۲ نفر يا جمع نقش بازي ميكند و نظم خاصي برقرار ميشود بطوريكه با نگاه كردن ميتوان طرف مقابل را وادار به صحبت كردن نمود يا آنكه او از صحبت دست بكشد.