چگونه-انسانی-دوست-داشتنی-باشیم
جذابیت و گیرایی چه خصوصیتی دارد؟
مارس 9, 2017
به-روش-خود-ثروتمند-شوید
پنج راه برای رسیدن به ثروت
مارس 9, 2017
به-روش-خود-ثروتمند-شوید

به-روش-خود-ثروتمند-شوید

راه رسیدن به ثروت را بیاموزید

اگر کسی باتوانمندی محدود بتواند ثروتمند شود، چرا تنها معدودی از مردم ثروتنمد می شوند؟ چگونه است که بسیاری از مردم سرو کارشان به دریافت کمک از تأمین اجتماعی و نهادهای دیگر می افتد؟ چرا وقتی بسیاری از مردم به دوران بازنشستگی می رسند، به کمک اقوام و بستگانشان نیاز پیدا می کنند؟

اگر یک انسان عقب مانده ذهنی بتواند ثروتمند شود، و اگر کسی که سالانه ۲۵۰۰۰ دلار حقوق می‌گیرد با پس انداز کردن ۱۰ درصد درآمدش بتواند یک میلیونر یا مولتی میلیونر شود، می توان گفت که تقریباً همه می توانند اگر بخواهند، میلیونر شوند.

چرا اشخاص ثروتمند نمی شوند

سوالی که من پرسیدم این بود: «چرا اشخاص ثروتمند نمی شوند؟ چرا با این همه امکاناتی که وجود دارد، بسیاری از مردم به هنگام بازنشستگی به ثروت نرسیده اند؟

کی، من؟

قبل از هرچیز، به ذهنشان خطور نمی‌کند که بتوانند ثروتمند شوند. این اشخاص در خانواده هایی زندگی کرده اند که هرگز ندیده اند کسی ثروتمند شود. کسانی کار می‌کنند که ثروتمند نیستند. الگویی ندارند که ثروتمند باشند. اگر وقتی شکل می‌گرفتید این موضوع درباره شما هم مصداق داشته است، طوری به دوران بلوغ رسیده اید که اصولاً فکرش را هم نکرده اید که می توانید ثروتمند باشید.

به همین دلیل ثروتمند نشدن اشخاص این است که ذهنشان خطور نمی کند که می توانند ثروتمند شوند. و البته اگر این هرگز به ذهن آنها خطور نکند، هرگز قدمی در این راستا که به ثروت برسند، بر نمی دارند.

تصمیم گرفتن!

دلیل دیگر ثروتمند نشدن اشخاص این است که هرگز برای رسیدن به این موقعیت تصمیم نمی گیرند. اگر کسی کتابی بخواند، در همایشی شرکت کند و یا با کسانی معاشرت نماید که در زمینه های مالی موفق هستند تا زمانی که تصمیم نگیرد در برنامه ها و رفتارش تجدید نظر کند، به ثروت نمی رسد. حتی اگر به ذهن کسی برسد که باید اقدامات خاصی را انجام بدهد، اگر نخواهد که قدم اول را بردارد، ثروتمند نمی شود. اگر به کاری که همیشه می کردید ادامه بدهید، به آنچه تاکنون رسیده اید دست پیدا خواهید کرد.  علت اصلی موفق نشدن و شکست خوردن این است که اکثریت مردم برای موفق شدن تصمیم گیری نمی کنند. هرگز متعهد نمی شوند که برای رسیدن به ثروت کاری صورت دهند. ممکن است جدی باشند، ممکن است بخواهند کاری صورت دهند، اما این کار تاکنون را روزی انجام خواهند داد. امیدوارنه و آرزومندانه دعا می کنند که پولدار شوند، اما هرگز تصمیم نمی گیرند که «حالا این کار را کنم». این تصمیم قدم ضروری اول برای رسیدن به استقلال مالی است.

شاید فردا

مسامحه کاری و دفع الوقت کردن می تواند مانع از آن شود که اشخاص به ثروت برسند. اشخاص اغلب به دلایل موجهی دارند که کارهایشان را به بعد موکول کنند. همیشه در ماه مناسبی به سر نمی برند، در فصل مناسبی نیستند، سال خوبی هم ندارند. شرایط اقتصادی در صنعتی که در آن فعالیت می کنند مناسب نیست. وضع بازار خوب نیست، ممکن است مجبور شوند که ریسک کنند و یا امنیت خاطر شان را از دست بدهند. شاید سال آینده بهتر باشد. همیشه برای دفع الوقت کردن دلیلی وجود دارد. در نتیجه همیشه انجام دادن کارها را به بعد موکول می کنند. از ماه به ماه بعد، و از سال به سال بعد، می رسند تا اینکه وقت می گذرد و زمان دیر می شود. حتی اگر به ذهن کسی رسیده باشد که می تواند ثروتمند شود، حتی اگر تصمیم گرفته باشد که تغییر کند، مسامحه کاری و دفع الوقت کردن همه برنامه های او را به بعد و به آینده موکول می کند. مسامحه کاری و دفع الوقت کردن دزد زمان و زندگی است.

پرداختن بها

آنچه اقتصاد دانان به آن ناتوانی در به تعویق انداختن ارضاء نام دادند، دلیل دیگری برای بازنشسته شدن فقیرانه اشخاص است. اکثریت مردم احساس اضطرار می کنند که تمام درآمدنشان را خرج کنند و از همه امکانات قرض گرفتن و کارت های اعتباری برای خرید آنچه به آن علاقمندند استفاده نمایند. اگر نتوانید ارضاء شدن را به تعویق بیندازید، اگر نتوانید به خود نظم و ترتیبی بدهید که همه درآمد خود را خرج نکنید، نمی توانید ثروتمند بشوید. دبلیو. کلمنت استون، یکی از ثروتمند ترین مردان تاریخ، می گفت: «اگر نتوانید پولتان را ذخیره کنید، بدانید که بذرهای عظمت در شما وجود ندارد».

توجه به چشم انداز بلند مدت

آخرین ثروتمند نشدن اشخاص، که شاید بتواند گفت از همه دلایل دیگر مهم تر است، این است که اشخاص فاقد چشم انداز زمانی هستند. در جریان یک بررسی مفصّل که در دهه ۱۹۵۰ صورت گرفت و نتایج آن در سال ۱۹۶۴ به چاپ رسید، دکتر ادوراد بنفیلد، استاد دانشگاه هاروارد درباره علل حرکت صعودی اشخاص در نظام اجتماعی اقتصادی آمریکا بررسی کرد. او می خواست بداند به چه علت بعضی ها می توانند در مقایسه یا نسل های گذشته بیشتر رشد کنند.

بنفیلد یافته های خود را با آنچه اغلب را موفقیت اقتصادی می دانند، در داخل آمریکا و کشورهای دیگر مقایسه کرد. آیا موفقیت اقتصادی در تحصیلات دانشگاهی بود؟ نه. بسیاری از کسانی که تحصیلات عالی داشتند، در واقع در شرایط اقتصادی مطلوبی به سر نمی برند. آیا در هوش بود؟ نه. بسیاری از اشخاص کاملاً باهوش فقیر بودند، به طوری که حتی نمی دانستند معیشت خود را کسب کنند. آیا متولد شدن در یک خانواده مناسب بود؟ نه. بسیاری از اشخاص در خانواده های متنعم به دنیا می آیند، اما خود فقیر می‌شوند. و این در حالی است که بسیاری از کسانی که تحصیلات ضعیف دارند، پولدار و موفق می شوند. آیا اینکه در کدام بخش از کشور متولد شده اند مهم بود؟ آیا اینکه در صنعت مناسبی فعالیت کنند مهم بود؟ آیا پای بخت و اقبال در کار بود؟ چه عواملی دخیل بودند تا شخص پله های ترقی را طی کند؟

TMRG
گروه تحقیقاتی طلوع با هدف ارائه آموزش و مشاوره با روش های نوین در زمینه رشته های علوم انسانی، علوم پایه و رشته های فنی و مهندسی پایه گذاری شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.