واقعیت این است که انبیای الهی حقوق بشر را از غیب دریافت کرده و به بشر ابلاغ کردهاند، اما برخی از محققان معتقدند نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر کوروش است ،که بیش از دو هزار و پانصد سال از عمر آن میگذرد و در دورانی صادر شد که جهان در تیرگی بردگی، نقض حقوق انسانها، نابرابری و خشونت مطلق اقویا بر ضعفا به سر میبرد. این اعلامیه که بر سنگنوشته استوانهای حک شده، در سال ۱۸۷۹ به دست «هرمزد رسام» یکی از اعضای تیم باستانشناسی انگلیسی، در حین کاوشهای باستانشناسی در شهر «اور» بابل ـ در جنوب غرب عراق ـ کشف شد و اکنون زینتبخش موزه بزرگ بریتیش میوزیوم انگلستان است.
حقوق بشر به معنای اصطلاحی آن، سابقه تاریخی کهنی حتی در اندیشه و حقوق غرب، ندارد و اثری از آن تا پیش از قرن ۱۲ میلادی، در قوانین موضوعه غربیها دیده نمیشود آنچه به نام «اعلامیه حقوق بشر» در جهان معروف است، در متن یک نهضت اجتماعی پس از انقلاب کبیر فرانسه، به نام اعلان حقوق منتشر شد و شامل زنجیرهای از اصول کلی بود که در آغاز قانون اساسی فرانسه قید شده است و جزء جدانشدنی قانون اساسی فرانسه شمرده میشد و در دهم دسامبر ۱۹۴۸ با عنوان «اعلامیه جهانی حقوق بشر» به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید.
مهمترین هدف این اعلامیه شناسایی ذاتی همه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقالناپذیر آنان بر مبنای آزادی، عدالت و صلح است؛ بهویژه توجه زیادی به برابری حقوق انسانی زن و مرد و کودکان ـ صرفنظر از رنگ پوست، نژاد، جنسیت و غیره ـ دارد. رئوس حقوقی که زیر عنوان پدیده «حقوق بشر» گردآوری شده، عبارتاند از:
حق حیات، آزادی، برابری، عدالت، دادخواهی عادلانه، حق حفظ در برابر سوءاستفاده از قدرت، حفاظت در برابر شکنجه، حفاظت شرافت و خوشنامی، حق پناهندگی، حقوق اقلیتها، حق شرکت در حیات اجتماعی، حق آزادی فکر، ایمان و سخن، حق آزادی دین، حق تجمع و اعلان، حقوق اقتصادی (حق حفظ مال، حق انتخاب کار، حق فرد بر اشتراک در امور ضروری مادی و معنوی)، حق تشکیل خانواده، حق تعلیم و تربیت، حق حفظ حیات فردی شخص و حق انتخاب آزاد محل زیست.
تعریف واحدی از مفهوم حقوق بشر ارایه نشده است و توافقی در این مورد وجود ندارد و این مفهوم بارها بازتعریف شده و در هر دوره، مکتب و صاحبنظری از منظر خود به این موضوع نگریسته و چارچوب آن را تبیین کرده است. به بیان کلی «حقوق بشر» حقوق بنیادین و انتقالناپذیری است که برای حیات نوع بشر، اساسی دانسته میشود؛ یعنی مجموعهای از ارزشها، مفاهیم، اسناد و سازوکارها است که موضوعشان حمایت از مقام، منزلت و کرامت انسانی است.
در تعریفی دیگر «حقوق بشر به مجموعه حقوقی که به سکنه یک کشور اعم از بیگانه و تبعه در مقابل دولت داده شود، گفته میشود». در مسئله حقوق بشر «امر تابعیت» نباید دخالت داده شود؛ زیرا این حداقل حقوقی است که انسان هرجا که هست، باید دارا باشد. در همین معنی حقوق انسان هم به کار میرود.
تعریفهای دیگری هم از حقوق بشر ارایه شده است که در ذیل میآید:
یک. دیدگاه فلاسفه: «مجموعهای از اصول پذیرفتهشدهای که از طبیعت انسان ناشی شده و ذاتی بشر تلقی میگردد» البته منظور از دیدگاه فلاسفه این نیست که همه فیلسوفان، حقوق بشر را اینگونه تعریف کنند؛ بلکه این تعریف سرشت فلسفی دارد.
دو. دیدگاه جامعهشناسان: مجموعه قواعد شناختهشدهای که در رابطه با رشد شخصیت انسان ضروری و دارای نقش حیاتی است.
سه. دیدگاه حقوقدانان و سیاستمداران: مجموعهای از اصول و قواعد کلی که به مثابه حقوق مدنی و جهانی حقوق اساسی، ملتها را، چه در میان خود و چه در بین مردم یک کشور، برای تأمین آزادی، صلح و عدالت در روابط دوستانه، تضمین و تأمین مینماید.
چهار. دیدگاه اسلامشناسان: مجموعهای از اصول برخاسته از فطرت انسان که با دو ویژگی در عرصه زندگی او ظاهر میشود: ۱٫ نیازهای درونی ذاتی ۲٫ استعداد بیکران رشد و تعالی.از بین تعریفهای ارایه شده، تعریفی که براساس دیدگاه اسلام بیان شده، جامع و کامل میباشد؛ زیرا، نیازهای فطری و ذاتی و خواستههای اولیه انسان را در نظر گرفته است.