برچسب منفي زدن به يك انديشه يا نظر اين روش به منظور وادار ساختن مخاطبان به وازدن و محكوم كردن يك انديشه يا برنامه بدون ارائه دليل يا گواه به كار ميرود اين نوع تبليغ طبيعتاً در تبليغات تجاري رواج چنداني ندارد.
در اين روش سعي مي شود بين يك صفت مثبت و خوب با چيز ديگري كه معرف خوبي، درستي، پاكي و نظائر آن است پيوند و از كلمات با ارزش و جذابي نظير «كره طلايي» يا «شامپو معجزهگر» استفاده ميشود.
هدف تعويض و انتقال قدرت و اعتبار چيزي محترم بر چيز ديگري كه مورد احترام همگان است.
واداشتن شخص محبوب يا منفور به اظهار نظر درباره درستي يا نادرستي يك فكر يا يك برنامه يا شخص است به ويژه در عرصه هاي تبليغات تجاري و مبارزات انتخابي.
روشي كه از طريق آن خطيب يا اغواگر مي كوشد مخاطبان خود را متقاعد سازد كه نظريات و انديشه هاي او برخاسته از مردم كوچه و بازار است.
عبارت از بهره گرفتن از جزئيات و تكه هاي پراكنده اي از يك موضوع يا رخدادي است كه از ميان انبوهي از اطلاعات درست و نادرست گزينشميشود به گونه اي كه با يكديگر چفت و بست باشند.
در اين زمينه تبلغاتي با توسل به گرايش مردم از دنباله روي استفاده ميكند زيرا بسياري از مردم پيوسته ميخواهند در اكثريت قرار بگيرند نه در اقليت براي اين منظور تبليغاتچي ميگويد همه مردم با ما هستند و از ما پشتيباني ميكنند در اين نوع تبليغ پيوسته از لفظ «جمع» «همه» و … استفاده مي شود.
در واقع نوعي ايجاد مسابقه ميان مردم است در اين روش جوهر تكنيك «عجله كنيد تا به واگن برسيد» به اين معناست كه همه ما قصد سوار شدن به واگن را داريم سپس عجله كنيم تا زودتر به آن برسيم به عبارت ديگر در اين روش تبليغاتچي ميكوشد ديگران را متقاعد كند كه همگان كه ما هم جز و آن هستيم برنامه هاي او را پذيرفته اند بنابراين ما هم هر چه سريعتر به آنها بپيونديم و خود را به واگن برسانيم.
در اين روش تبليغاتچي مي كوشد به ويژه در تبليغات سياسي، فرازهايي از مطالب دشمن را در مورد خود به دلخواه گزينش كند و سپس با استدلال و منطقي قوي تر از استلال طرف مقابل آن را نفي نمايد.
تكرار از لحاظ روان شناسي در تشكيل عادت بسيار مفيد است به ويژه اگر با دقت توام باشد بودن تكرار، تثيت و تقويت دقيق تر عادت ميسر نخواهد بود. اما روش تكرار از قواعد خاصي پيروي ميكند زيرا فاصله هاي تكرار فعل نبايد چندان دراز باشد كه در اين صورت سبب محو شدن آثار قبلي مي شود و نه چندان كوتاه باشد كه ممكن است ملال انگيز و خسته كننده شود و استعداد سازش با وضع جديد را از شخص سلب كند.