فرضیه (Hypothesis)، یک حدس برآمده مبتنی بر دانش نظری یا تجربه پژوهشگر به عنوان راه حل یک مساله اولیه است. هرفرضیه را باید دربرگیرنده یک رابطه احتمالی بین دو متغیر دانست که به صورت گزارهای قابل آزمون ارایه میشود. معمولاً فرضیه ها به شکل جمله های اخباری بیان میشوند و میتوان آن را مانند پاسخ پژوهشگر به پرسش (مساله) تلقی کرد.
نقش فرضیه در پژوهش، مانند «راه» در«مسافرت» است. هرچه راه هموارتر و مطمئن تر باشد سفر نیز راحت تر و بی خطرتر میشود، بنابراین در پژوهشی که فرضیه ندارد پژوهشگر سرگردان و بلاتکلیف است. این رابطه را میتوان در دو قالب زیر دنبال کرد:
الف) فرضیه پژوهش، راهنمای پژوهشگر درپیشبرد فرآیند پژوهش است. رابطه هایی که میان متغیرهای مساله مطرح میشود برای پژوهشگر روشن میکندکه باید چه کاری انجام دهد و دنبال چه چیزی یا چه کاری باشد. پس اگر مساله، وظیفهی پژوهشگر را روشن میکند، فرضیه چگونگی پیگیری آن را بیان میدارد. اولی مشخص میکند که پژوهنده باید چه کاری را انجام دهد و دومی مشخص میکند که چگونه باید آن را انجام دهد.
ب) رابطه میان مساله ها و فرضیههای علمی باعث میشود تا پژوهشگر از آن رابطه های کلی، موردهای جزیی و عملی خاصی را بیرون آورد. برای مثال هنگامی که فرضیه ای به گونه زیر داریم:
(بین جایگاه سازمانی فرد و تمایل او به شرکت در دوره های آموزشی رابطه وجود دارد.)
پژوهشگر با آزمون این فرضیه میتواند دریابد که در دوره های آموزشی، چه افرادی بیشتر شرکت میکنند.
یک فرضیه، بیانگر پیوند و ارتباط بین مفهوم ها و متغیرهاست. این که ادعا کنیم دو متغیر دارای پیوستگی «علت و معلولی» هستد یا از «تغییرات متقابل» همدیگر پیروی کرده یا از ارتباطی غیر از این حالت ها برخوردارند نوع فرضیه های ما را تعیین می کنند. فرضیه ها را معیارهای گوناگون طبقه بندی کرده اند که می توان به فرضیه های «همبستگی»، «علی» و «توصیفی» اشاره نمود.