بورديو سرماية اجتماعي را انباشت منابع بالفعل و بالقوه اي مي داند که عمدتاً از طريق ارتباط و عضويت فرد در انجمن ها و شبکه هاي اجتماعي و هم چنين ميزان سرمايه (اقتصادي، فرهنگي، نمادين) هر يک از عاملان اجتماعي به دست مي آيد(توسلي، ۱۳۸۴،ص ۸). به عبارت ديگر، از نظر پير بورديو مفهوم سرماية اجتماعي «مجموع آن دسته از منابع مادي يا معنوي را شامل مي شود که در پيوند افراد و گروه ها با شبکة پايداري از روابط کم و بيش نهادينه شدة آشنايي و شناخت متقابل، به ايشان تعلق مي گيرد» (مانسيور و همکاران، ۲۰۰۸،ص ۴۴) و «يا تراکم منابع بالفعل يا بالقوه اي است که با در اختيار گرفتن شبکة پايداري از روابط کم و بيش نهادينه شده مبتني بر آشنايي يا شناخت دو سويه، به هم پيوسته شده اند» بر اين اساس، حجم سرماية اجتماعي در اختيار يک کنشگر، به اندازة شبکة پيوندهايي که او مي تواند به گونة مؤثر بسيج کند و به ميزان و حجم سرمايه اي بستگي دارد که در دست او است، يا حتي سرمايه اي که در مالکيت مجموعة کنشگراني است که او با آنها پيوند برقرار کرده است» (بورديو، ۱۹۸۶: ۲۴۹- ۲۴۸؛ به نقل از ناطق پور، ۱۳۸۴،ص ۵۹).
بورديو سرماية اجتماعي را يکي از اشکال «سرمايه» مي داند. سرمايه از نظر او سه شکل بنيادي دارد. “سرماية اقتصادي” که قابل تبديل شدن به پول است و به شکل حقوق مالکيت قابل نهادينه شدن است. “سرماية فرهنگي” که در برخي شرايط به سرماية اقتصادي تبديل مي شود و به شکل کيفيّات آموزشي نهادينه مي گردد و نهايتاً “سرماية اجتماعي” که از تعهدات اجتماعي ساخته شده است و تحت برخي شرايط قابل تبديل به سرماية اقتصادي مي باشد و يا ممکن است که در شکل يک عنوان اشرافي نهادينه شود (همان منبع). از ديد بورديو، سرماية اجتماعي، سبب کشمکش هاي اجتماعي در حوزه ها و زمينه هاي گوناگون مي شود، زيرا در اينجا هم کنشگران با در پيش گرفتن اين يا آن راهبرد در ميداني ويژه، براي بالا رفتن در سلسله مراتب آن ميدان تلاش مي کنند.