مطالعه پاتنام به همراه دو همكار ايتاليايياش در پي اصلاحاتي انجام شد كه حكومت مركزي ايتاليا جهت تمركززدايي و گسترش دموكراسي از طريق ايجاد حكومتهاي منطقهاي صورت داد. پاتنام پس از مدتي مطالعه اين سؤال را مطرح كرد كه با وجود سياستهاي مشخص و يكسان دولت مركزي چرا نهادهاي دموكراتيك در شمال ايتاليا كارآمدتر از جنوب عمل ميكنند به علاوه چه عاملي اختلاف رشد اقتصادي شمال و جنوب ايتاليا را توضيح ميدهد. در شمال ايتاليا نهادهاي جمعي بهتر كار ميكردند، مردم بيشتر در انتخابات شركت ميكردند و عملكرد سازمانهاي اداري مطلوبتر بود در حالي كه در جنوب ادارات پاسخگوي شهروندان نبودند و شهروندان نيز به حكومت منطقهاي اعتمادي نداشتند. پاتنام براي مطالعه كاركرد سازمانهاي منطقهاي بعنوان متغير وابسته دو متغير مستقل يعني رشد اقتصادي و سرمايه اجتماعي را در نظر گرفت براي سنجش رشد اقتصادي از شاخصهاي اقتصادي مرسوم مانند ميزان باسوادي، ميزان اشتغال در بخش صنعت و غيره بهره جست و براي سنجش سرمايه اجتماعي از سه شاخص آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني استفاده نمود پاتنام در مطالعه خود به اين نتيجه رسيد كه شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي متفاوت اين دو بخش بويژه به لحاظ وجود سنتهاي مدني پايدار و همهگير در شمال ايتاليا افراد را در شبكههاي روابط اجتماعي در قالب انجمنها، باشگاهها، احزاب و مانند آنها قرار ميدهد و همكاري ميان آنها را آسان ميكند(پانتام ، ۱۹۹۳: ۱۲۸-۱۳۴؛ به نقل از ناطق پور، ۱۳۸۴، ص ۶۳).
از نظر رابرت پاتنام منظور از سرمايه اجتماعي، وجوه گوناگون سازمانهاي اجتماعي نظير اعتماد، هنجار و شبكههاست كه ميتوانند با ايجاد و تسهيل امكانات هماهنگ، كارايي جامعه را بهتر كنند(تحقيقي، ۱۳۸۵).