ارزش افزوده براي نخستين بار در پايان قرن ۱۸ توسط اقتصاد دانان مطرح شده است. پس از گذشت حدود يک قرن از طرح ارزش افزوده ميان اقتصاددانان، مديران و متخصصان توليد و حسابداران نيز به تهيه ارزش افزوده پرداختند. به طور کلي ارزش افزوده عبارت است از افزايشي که به ارزش يک محصول حين انجام يک مرحله توليد صورت مي پذيرد(وکیلی فرد، ۱۳۷۹). استفاده کنندگان اطلاعات مالي از صورت ارزش افزوده مي توانند اطلاعات مفيدتري را کسب نمايند. دولت با استفاده از صورت ارزش افزوده تهيه شده واحدهاي اقتصادي مي تواند پيوستگي و چارچوبي مدون براي محاسبه درآمد ملي ايجاد نمايد. در اين زمينه اگر براي سنجش و گزينش پروژه هاي سرمايه گذاري معيار ارزش افزوده مورد استفاده قرار گيرد آثار جامع اقتصادي، اجتماعي در آن در نظر گرفته شده و تصميم گيرنده را از درگير شدن در خطاها و اشتباهاتي که در بکارگيري شيوه هاي ديگري که ممکن است رخ بدهد برحذر مي دارد(عبده تبریزی،۱۳۷۰). برهمين اساس مي توان از بين شرکتهاي موجود، شرکت هايي را که داراي ارزش افزوده بالايي هستند مورد پشتيباني مالي قرار داد تا اين شرکتها در جامعه رشد يابند. شرکت ها به عنوان پايه هاي اصلي اقتصاد کشورها، حجم زيادي از منابع اقتصادي (مانند سرمايه ، نيروي کار مديريتي و …) را مورد استفاده قرار مي دهند و در مقابل، با توجه به حجم توليد و فروش، نقش بسيار مهمي را در گسترش پيشرفت اقتصادي کشورها بر عهده دارند(همان منبع).
از ميان موضوعات مختلف مربوط به شرکت ها، ارزيابي عملکرد مديران نقش ويژه اي دارد. ارزيابي عملکرد شرکت ها از مهمترين موضوعات مورد توجه سرمايه گذاران، اعتبار دهندگان دولت و مديران است و پايه بسياري از تصميم گيري هاي داخل و خارج از سازمان مي باشد. عدم بکارگيري معيارهاي صحيح براي تعيين ارزش شرکتها و ارزيابي عملکرد آنها باعث مي شوند که ارزش يا قيمت سهام آنها بيشتر يا کمتر از ارزش واقعي آنها ارزشگذاري شود. پيامدهاي چنين ارزيابي اشتباه و نادرستي مي تواند منجر به ضرر و زيان برخي از سازما نها و افراد ذينفع شود(عبدالله زاده و مدرسی، ۱۳۸۱،ص ۷۶).
ارزش افزوده اقتصادي، بازده دارايي هاي موجود را مورد توجه قرار مي دهد و به منظور تعيين ارزش واقعي شرکت مورد استفاده قرار مي گيرد و اين معيار نشان مي دهد که ارزش شرکت به صورت مستقيم با سياست هاي مديريت در ارتباط است و اين معيار مي تواند به عنوان مبنايي براي تعيين هدف سالانه، تعيين پاداش مديريت، داوري در خصوص طرح ها و پژوهش هاي سرمايه اي، ارزيابي و اندازه گيري عملکرد، تعيين ارزش شرکت و موارد ديگر مورد استفاده قرار گيرد .